روزگار 15 ماهگی شایانم و ما
سلام پسرم ،شیرینم این روزها توی این آشیونه سه نفری ما لحظات خیلی شیرین و آروم سپری میشه البته که این آرامش رو من مدیون توام محمدم... کم کم داریم به نوزدهم نزدیک میشیمممم چه خبره؟؟ عروسی شیدا جونم(دختر خاله ی من) هستش و ما قراره هجدهم حرکت کنیم شیراز و حسابی خوش بگذرونیم...و به همین خاطر رفتیم خرید و واسه من و بابا یی و شایانم لباس خریدیممممممم اینم از عکس های شایانم هنگام خرید: و در آخر رفتیم شام و ... ...
نویسنده :
محمد و نجمه
4:18